ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
اگر با مردگان روزی من از این قبر برخیزم
تودر سلول های مرده ام تکثیر خواهی شد
نمی دانم که روزی از دل من سیر خواهی شد؟؟
و یا شاید به پای مرد دیگر، پیر خواهی شد !!
اگر گویم تو را ای کاش من هرگز نمی دیدم
بدون هیچ تردیدی ز من دلگیر خواهی شد
همیشه فکر می کردم اگرچه قله ای هستی
ولی روزی به دست خسته ام تسخیر خواهی شد
ببین سارا ، من خر، ساده بودم فکرمی کردم
برای دیدنم با هرکسی درگیر خواهی شد
توحتی خم به ابرویت نمی آید از این موضوع
نگفتم آخرش روزی تو از من سیر خواهی شد
چو ابراهیم می سوزم در آتش با گناه عشق
اگر باران شوی حتی تو بی تاثیر خواهی شد
ببخش از اینکه با حرفم سرت را درد آوردم
توخوابی هستی و با مرگ من تعبیرخواهی شد
اگر با مردگان روزی من از این قبر برخیزم
تودر سلول های مرده ام تکثیر خواهی شد
حمداله لطفی برگرفته از کتاب شبانه های بی تو(۱۳۷۹)
سلام
وقتی دلت خوش نیست
وقتی توی سلولی که اکسیژنش هم مسمومه داری نفس می کشی
نمی دانم این حس از گیسوی یار نوشتن از کجا می آید!
شایدهنوزهم دردلمان امید سبزی باشد؟!
.
.
به روزم
.
ومنتظرنگاه ادیبانه شما.
بدرود
سلام/زیبا بود دست مریزاد
سلام. چرا اینقد قالب وبت سادست؟
دیگر کشیدن خطوط بی انتها ..
آرامش ذهنی دلخواهم را به من قرض نمی دهد ..
به دنبال منحنی های بسته ی هستم ..
که شاید آرامش را سخاوتمندانه به من هدیه دهند..
ممنون از مطالب قشنگتوت باران جان؛
اما چرا مدتیه دیر به دیر مطلب میذاری؟
ما همیشه به امید شعرای قشنگتون میام سر میزنیم.
بهرحال امیدوارم هرجا هستی خوب و موفق باشی
گل از تراوت باران صبحدم، لبریز
هوای باغ و بهار از نسیم و نم لبریز
صفای روی تو ای ابر مهربان بهار
که هست دامنت از رشحه ی کرم لبریز
هزار چلچله در برج صبح می خوانند
هنوز گوش شب از بانگ زیر و بم لبریز
به پای گل چه نشینم درین دیار که هست
روان خلق زغوغای بیش و کم لبریز
مرا به دشت شقایق مخوان که لبریز است
فضای دهر ز خونابه ی رستم، لبریز
ببین در آینه ی روزگار نقش بلا
که شد ز خون سیاووش، جام جم لبریز
چگونه درد شکیبایی اش نیازارد
دلی که هست به هر جا ز درد و غم لبریز
پس از باران
از کتاب فریدون مشیری
علاقه تون به مستر محمدی مثال زدنی است جناب ایران نژاد!
سلام وعرض اردت آقای ایران نژاد عزیز....
.
تو بگو در هر بازی ببازد
تو بگو ۱۰ گل از رئال مادرید بخورد!
سارا !
من عاشق رئال ساراگوسا هستم!!
شعر کوتاهی از مهرداد بود که من به رئوف و سارایش تقدیم میکنم !
درود و بدرود !
قوانین علم را به هم زدهای! نبودنت وزن دارد، تهی.... اما سنگین!!
درود
بسیار زیبا و سرشار از احساس....دست مریزاد
سلام
دوست خوبم همه ساراها همینند
دارای خوبی باش.
کسی را که دوست میداری دوستت ندارد ؛ کسی که دوستت دارد دوستش نداری ؛ اما کسی که تو او را دوست داری و او هم تورا دوست دارد به رسم آیین زندگانی به هم نمی رسند و این رنج است و زندگی یعنی این !!!
( جاوید الاثار ، دکتر علی شریعتی )
سلام ، یه سوال داشتم !
شما چرا اینقدر دیر به دیر آپ میکننین؟
به خاطر بینندگان وبلاگتون هم که شده پست های بیشتری بذارین
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مسئله هاست
تولد 2 سالگی وبلاگتون مبارک باشه .
سکوت عجب فریاد رسایی است ، آنجا که حنجره ای برای فریاد نمی ماند .
( جاوید الاثار ، دکتر علی شریعتی )